دانلود آهنگ علیرضا عصار انجماد {‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎تا انجماد می برد سرمای دشت ما را}

دانلود آهنگ علیرضا عصار انجماد {‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎تا انجماد می برد سرمای دشت ما را}

Alireza Assar – Enjemad

دانلود آهنگ علیرضا عصار انجماد {‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎تا انجماد می برد سرمای دشت ما را}
دانلود آهنگ علیرضا عصار انجماد {‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎تا انجماد می برد سرمای دشت ما را}

دانلود آهنگ علیرضا عصار انجماد با کیفیت های عالی به همراه متن ترانه و پخش آنلاین از صدای زیبای موسیقی کشورمان در زد سانگ

این بخش فقط برای کاربران داخل ایران قابل مشاهده است.
لطفاً فیلترشکن خود را خاموش کنید.

موزیک پیشنهادی دانلود آهنگ علیرضا عصار ای عاشقان از قلب من پیمانه ها پر خون کنیددانلود آهنگ علیرضا عصار ای عاشقان از قلب من پیمانه ها پر خون کنید دانلود آهنگ علیرضا عصار دیگر چه میتوان گفت {دیگر چه می توان کرد دیگر چه میتوان گفت}دانلود آهنگ علیرضا عصار دیگر چه میتوان گفت {دیگر چه می توان کرد دیگر چه میتوان گفت}

💫 آهنگ «انجماد از علیرضا عصار بالاخره منتشر شد! آهنگی با فضایی عاشقانه و احساسی که با صدای منحصربه‌فرد این هنرمند، دل هر شنونده‌ای رو می‌بره.

🎧 ضبط حرفه‌ای و تنظیم مدرن باعث شده این قطعه در بین بهترین‌های پاپ امسال قرار بگیره. حتماً گوش بدین و از حس و حالش لذت ببرید.

متن آهنگ

‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎تا انجماد می برد سرمای دشت ما را
در برف دفن می کرد افسانه ی صدا را

خط می خورید فردا از صفحه های تاریخ
می گفت و پاک می کرد از برف رد پا را

در چشم ابر باران قندیل میشد انگار
وقتی که حدس می زد پایان ماجرا را

پاییز بوی زخم و خون مرده می پراکند
میمرد شعر سرخی در دست های سارا

از دوردست مردی همراه باد و بوران
می خواند و باز می خواند این شعر آشنا را

کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز

باشد که باز بینیم دیدار آشنا را

در چشم ابر باران قندیل می شد انگار
وقتی که حدس می زد پایان ماجرا را

سرشاخ لخت بیدی از شانه های پرچین
در گوش خاک می گفت پیغام سروها را

از دوردست مردی همراه باد و بوران
می خواند و باز می خواند این شعر آشنا را

کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز
باشد که باز بینیم دیدار آشنا را

تا انجماد می برد سرمای دشت ما را
در برف دفن می کرد افسانه ی صدا را

خط می خورید فردا از صفحه های تاریخ
می گفت و پاک می کرد از برف رد پا را

در چشم ابر باران قندیل می شد انگار
وقتی که حدس می زد پایان ماجرا را

پاییز بوی زخم و خون مرده می پراکند
میمرد شعر سرخی در دست های سارا

از دوردست مردی همراه باد و بوران
می خواند و باز می خواند این شعر آشنا را

کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز

باشد که باز بینیم دیدار آشنا را

دانلود آهنگ جدید